ابن مشغله؛ نادرابراهیمی

در این کتاب، به خلاف آن چه با شنیدن نام نادرابراهیمی انتظارش میرود، نه خبری از دیالوگ هایی ثقیل است، نه جملاتی طولانی و نثری که همیشه از این نویسنده سراغ داریم.

کتاب بسیار خودمانی و صمیمی تر از این حرف هاست -البته که من سایر کتاب های نادرخان را نیز بسی دوست میدارم و با آن ها عجینم و البته صمیمی میدانمشان. اما اینجا مراد از صمیمی، ارزش گذاری نسبت به سایر آثار او نیست و چیزی ست که کسی که نادر ابراهیمی خوان باشد، میداند- و تو گویی نادرخان، در کافه کتابی دنج، روبرویت نشسته است و دارد برایت روایت حیات شغلی خود را میگوید. بله، ماجرای کتاب، ماجرای شغل های مختلف و تجربه های کاری نویسنده است.

با اینکه قبل تر گفتم از نثری که همیشه از او سراغ داریم، خبری نیست، اما کماکان جملات و عباراتی درخشان لابلای متن و در پس ِ فلسفه بافی های نویسنده در دل ِ روایت از روزمرگی -این کلمه را با اغماض بپذیرید- او هست که مثل همیشه جان آدم را تازه میکند.

در پسِ بسیاری از دیالوگ ها و عبارات، کمدی جذابی نهفته است. نمیدانم استعمال واژه ام چقدر درست باشد، اما منظورم از "کمدی"، "طنز" نیست. منظورم یک نوع شوخی و تکه پراکنی بسیار جدی، هوشمندانه، دغدغه مند و دردمندانه است. من این نوع کمدی را بسیار دوست داشتم و بنظرم واقعا اگر نادرابراهیمی بخواهد شوخی کند، تنها چنین شوخی ای از او بر میاید، یا حداقل انتظار میرود.

من بعد خواندن این کتاب احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتری با نادرخان ابراهیمی کردم. تا پیش از آن، او را اسطوره ای مثل صدرالمتاهلین یا میرمهنای دغابی (شخصیت های اصلی کتاب مردی در تبعید ابدی و بر جاده های آبی سرخ) تصور میکردم اما با خواندن این کتاب، او برایم تبدیل به فردی شد که میشود با او درددل کرد، چای خورد و گاهی حتی او را بابت اشتباهی سرزنش کرد و این البته او را در ذهن من، کم از پیش نکرد. تنها واقعی تر کرد، که این بسیار هم خوب است. دیگر نویسنده ی محبوبم برایم مثل شخصیت های اسطوره ای نیست و این برایم بسیار امید بخش است! میدانید چه میگویم؟:))

کتاب کم حجم است، صد و دوازده صفحه. و رونده است. به خلاف اغلب کتاب های حتی کم حجم ِ دیگر ِ نادرخان که بعضا لازم است هر سطرش چندین بار خوانده شود، میتوان این کتاب را بدون نگرانی از فشار زیاد به سر و قلب و ...، خواند و پیش رفت.

البته اگر بخواهم این کتاب را به کسی پیشنهاد کنم، حتما به کسی پیشنهاد میکنم که از نادرابراهیمی چندین کتاب خوانده باشد تا جذابیت این کتاب برایش دو چندان شود؛ یعنی اینکه فقط بدانی این سرگذشت یک نویسنده است، با اینکه بدانی این سرگذشت چندین سال از حیات نادرابراهیمی، نویسنده ای کم نطیر و شاهکارنویس است، خیلی توفیر دارد. هرچند کسی را که با او آشنا نباشد را هم منع نمیکنم از خواندن این کتاب، اما قول هم نمیدهم که آنقدرها که باید از خواندن ابن مشغله لذت ببرد.

و دیگر اینکه به گمانم مردها بیش از زن ها این کتاب را دوست خواهند داشت.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
اینجا
ثبت تکه هایی نه چندان منجسم از خوانده ها، شنیده ها و دیده ها.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان