فلسفه ملال

کتاب فلسفه ملال را بعد دو سه سال گذشتن از خریدش شروع کردم، اما تمام نه:)!!

نه که کتاب بدی باشد، اما ملول شدم و کنارش گذاشتم:))

من فقط فصل اولش را خواندم پس در جایگاهی نیستم که اساسا نظر خاصی بدهم، اما اقلا میتوانم چند نکته را بگویم.

کتاب ترجمه روان و خوبی دارد.

جملات کوتاه و زودیاب و نثری روان از ویژگی های خوب دیگرش است.

اما از نکات منفی اش برای من این بود که اساسا موضوع ملال - با تعریفی که کتاب از آن ارائه داده است- موضوع انسان مدرن غربی ست. نه اینکه ایران یا شرق با این مسئله مواجه نباشند، یا مدرن نباشند، اما حداقل برای شخص من و در سپهر فکری من این موضوع به این شکل مطرح نیست. و این یکی از دلایل عدم کششم نسبت به کتاب بود.

نکته دیگر نحوه پرداخت بود. البته شاید این فقط برای فصل اول باشد و سایر فصل ها اینگونه نباشند، اما حداقل در این فصل (مسئله ملال)، کتاب انسجام معنایی مطلوبی نداشت. یعنی گویی پاراگراف هایی ست که پیوستگی خاصی ندارند جز اینکه همگی در ارتباط با ملال اند. داستانی یا تقدم و تاخری پشت این بخش ها نیست.

علاوه بر اینکه یکی از بخش هایی که بسیار برایم حال گیرنده(!) بود، بخشی بود که نویسنده درباره ی زیبایی شناسی اظهارنظری کاملا ناروا کرده بود.

 با این همه، جملات و پارگراف هایی دارد که دیدگاه های تازه ای به انسان میدهند و می‌توانند جرقه ای برای مواجهه جدیدی با مسائل روزمره باشند. 

 

فعلا دلم نیامد باقی کتاب را هم سرسری نگاه کنم و دست‌خورده شود، شاید وقتی دیگر دوباره به آن بازگشتم و خواندمش

۱

آتش بدون دود عزیز

هنوز دلم نیامده از دو سه ماهی(دو یا سه ماهش را میتوانم از روی دفترم دربیاورم. اما حتی جان رفتن سراغش را ندارم) که با آتش بدون دود گذشت بنویسم. احساس میکنم هرکلامی برایش ناکافی ست و حق مطلب را ادا نمیکند! و بیم این هست که اینقدر ننویسم که دیگر نتوانم بنویسم! اما چنین بیمی هم محرکی برای نوشتن نشده است، حداقل هنوز. 

۰

طریق ِ بسمل شدن

کتابی از محمود دولت آبادی که عنوانش به تنهایی با شکوه است و میتواند موجب خریدن کتاب بشود. اما از شما چه پنهان، چهار پنج روز است که چهار پنج صفحه بیشتر نتواستم جلو بروم. نمیدانم این مشی همیشگی دولت آبادی ست یا تنها در این کتاب این کار را کرده است، اما ساختار جملات به هم ریخته است و این، جملات را دیریاب تر میکند؛ آن هم نه به شکلی که چندان مطلوب باشد، اقلا برای من. ماجرا هم آنقدر طوفانی شروع نشده است و چند نفر رزمنده اند که تشنه اند و دغدغه رسیدن به تانکر آب را دارند. چند صفحه ای هم ورق زدم و به قول عزیزی، باز هم "من را نگزید!" و خب فعلا مجبورم کتاب را سرجایش برگردانم، شاید وقتی دیگر دوباره به آن بازگشتم. علی الحساب ترجیح میدهم باقی اندک روزهای نسبتا خلوتم را به جان کندن برای پیشبرد این کتاب نگذرانم!

۰

گفتگوی معلم و فیلسوف

فرم کتاب گفتگوست و این فرم جزء فرم های محبوب من، خاصه در موضوعات فلسفی‌ست. شروع هم شروع خوبی بود، یعنی مثل کتاب هایی شبیه کتاب "گفتگوهای فلسفی" ِ رابرت ام مارتین( که البته جزو عزیزترین کتاب های من است) طرفین گفتگو از آسمان نمی آیند و صحنه شروع به خوبی چیده شده است، در ادامه نیز این نقطه قوت ِ البته نه چندان مهم در موضوع ِ اصلی کتاب، رعایت شده است.

فصل اول و دوم کتاب به بحث های بسیار ابتدایی در فلسفه می پردازد که شاید برای کسی که دانش فلسفی داشته باشد، حوصله سر بر باشد، هرچند برای من، با اینکه مطالب تکراری بود، اما حوصله سر بر نبود و مرور نسبتا خوبی محسوب میشد.

فصل سوم به ارتباط بین نظر و عمل میپرداخت و شدیدا برای من خواب‌آور بود. گفتگو ها به خوبی فصول قبلی درنیامده و جملات طولانی و خسته کننده و دیرفهم( نه به لحاظ پیچیدگی، که به جهت بیان نارسا) بود.

فصل چهارم مجددا خوب پیش رفت اما مع الاسف من نتوانستم کتاب را به اتمام برسانم، با اینکه کتاب بسیار کوچک و کم حجمی است، اما انگار از فصل سوم به بعد دلم با کتاب صاف نشد! :)

و کنار گذاشتمش، شاید روزی در احوالی مناسب تر مجددا به آن بازگردم.

اما این کتاب را به معلم هایی که اهل تفکر اند حتما و قطعا پیشنهاد خواهم کرد. به کسانی که به مباحث مربوط به فلسفه ی تعلیم و تربیت علاقه مند باشند و ترجیحا در قدم های ابتدایی یا میانی ِ مواجهه با آن باشند نیز پیشنهاد میکنم نگاهی به این کتاب بیندازند و اگر مفید و جذابش دیدند، آن را بخوانند. 

۰
اینجا
ثبت تکه هایی نه چندان منجسم از خوانده ها، شنیده ها و دیده ها.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان