بعد ماه ها زحمت، واقعا زحمت، بالاخره سه گانه ی ارباب حلقه ها تمام شد!
واقعا دوستش نداشتم:')
خسته ام میکرد. بازیگر فرودو اعصابم را خرد میکرد و کلیت داستان، که همه داستان بند یک حلقه بود و آن حلقه، هرچقدر هم فوق العاده و خوف و خفن، اما برای افراد هیچ کاری جز غیب کردنشان نمیکرد! و کل عالم گیر همان بودند. یعنی به طور کلی داستان من را نمیگرفت. هرچند نمیگویم پرداخت به آن منطقی یا قوی نبود. اما حداقل من را نمیگرفت.
خلاصه که، تمام شد و رفت. بالاخره باید یک وقتی میدیدمش.
اما صحنه ها، بازی دامبلدور عزیز خودمان، یا گاندالف آن ها، و آهنگ های بی نظیر فیلم، تحملش را آسان تر میکرد.
حالا هم رفتیم سراغ هابیت. هابیت حال خوب کن تر، با سکانس های بهتر، دیالوگهای بهتر، صحنه های باشکوه و زیباتر و داستان قابل پذیرش تری ست.